معرفی رمان این بخش : اتفاق #

ساخت وبلاگ

 

#معرفی رمان

 

رمان  اتفاق

به قلم : رایا

وضعیت : درحال نگارش - تازه شروع شده

تعداد پارت ها تا به امروز : 7

تاریخ شروع : 1398/3/6

ژانر رمان : عاشقانه

 

خلاصه رمان :

نميخوام بشكني ولي من ...
+نميخوام از دستت بدم
_توروخدا دركم كن!!
+خيلي وقته!!
_كاري از دستم بر نمياد.
+از كي تاحالا انقد بي رحم شدي؟؟
_بي رحم نشدم ميخوامش!!!
+دوست دارم ):
_ببخشيد منم دوسش دارم دركم كن بفهم 
قدم هاشو بلند كردو ازم دور شد كاش انقد زود نميرفت

 

 

مقدمه رمان :

[:رهام:]

رخت عشقت را بر تن ميكنم، و در انتظارت مينشينم

و تو باز هم با او ميآيي،حلول انزوايت را با او پر ميكني

كه مبادا كسي به خلوت دنجتان نزديك شود

تمام درز هارا ميپوشاني تا نوري به چشم معشوقت نيايد!!

ولي من باز تو را ارزو ميكنم و تو با "ديگري" لبخند ميزني 

 من در نبودت سوگواري ميكنم و تو از نبود "ديگري" ميترسي.

حال نااميدانه در انتظار آينده هستم تا شايد كسي مرا از گوشه گيري هاي واجب نجات دهد

من در لحظهء ديدار تو با او پژمردم ؛

نگاهم كن گل رز وحشي كه بي قرارانه ميپويم، مسير زندگي را . . .

**********

[:هيوا:]

مينشينم لب ساحل و تو را در اغوش ميكشم

چه تصويري زيبا تَر از لبخند تو، در غرور متكبرانه ي افتاب

مبهوتانه به چشم هايت خيره ميشوم

در حصار اغوشت هستم ...

دستانت را لمس ميكنم  

عاشقانه هايمان در انتظار طلوعي ديگر از

صبح است.

**************

[:أمير:]

نبضِ هستي ام را كنار خودم حس ميكنم 

او اتحاد بر اندام انداخت تا مرا از مرداب تنهايي دراورد 

ومرا به زندگي برگرداند و بذر اميد در دلم كاشت

او به من اموخت همه مي توانند دوست داشته شوند!

به من فهماند مهر و گسترش زمين محبت چيست 

او اوار گذشته ي غمناكم را برايم به نمايش گذاشت

تا از ايندهء پيش رو لذت ببرم 

هم نشين شب هاي بي كسي ام را كنارم دارم 

و همين براي ادامه خلقان كافيست،

 

شخصیت های اصلی:

امیر - هیوا - رهام

 

نظرتون رو در مورد این رمان بهم بگید .

برای خوندنش به آدرس زیر برید :

http://fanfiction-macani-etefagh.blogfa.com

 

جودکی...
ما را در سایت جودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-macan-band بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:28