مصاحبه با نویسنده رمان بن بست آرامش : هونیا

ساخت وبلاگ

سلام .  لطفا اول از همه یه بیوگرافی کوتاه از خودت بده .

-اول این که سلام . من هونیام 16 سالمه و تهران زندگی می کنم .

از کی شروع کردی رمان نوشتن رو ؟

- خب ببین رمان نوشتن با فن فیک نوشتن خیلی فرق داره . من اولین رمانمو چهار سال پیش که کلاس هفتم بودم نوشتم که یه رمان اجتماعی بود برای مسابقات .  

چند تا رمان تا به حال نوشتی ؟

- من بعد همین رمان اجتماعیم کلاس هشتم بودم که  یه رمان عاشقانه نوشتم . بعد از اونم توی کلاس نهم یه رمان فانتزی عاشقانه نوشتم . الانم که بن بست آرامشو می نویسم .

چطور شد اصلا که به فکر ادامه دادن این رمان افتادی ؟

-خب همون طور که تقریبا همه مخاطبام میدونن اسم این رمان اول شوهر اجاره ای بود . تا پارت 25 این رمان نوشته حنا و آنیکا بود که نویسنده های فن  وب ماکان بنگ  رمان رو توی وبشون قرار داده بودن .  از پارت 25 به بعد نویسنده های رمان شوهر اجاره ای دیگه ادامه نداده بودن . من خودم این رمان رو خونده بودم و منتظر ادامش بودم . از طرفی ام خیلی مخاطبا کامنت میذاشتن که ادامه بدن ولی خب چون بچه ها خودشون درگیر رمان گره بودن نمی رسیدن این رمانم ادامه بدن . هیچوقت به فکرم نرسید که من این رمان رو ادامه بدم تا یه روز که فهمیدم یه نفر داوطلب شده این رمانو ادامه بده . برای خوندنش رفتم به آدرسی که داده بودن و دیدم درخواست نویسنده دادن . اونجا بود که من با عسل آشنا شدم و نوشتن این رمانو قبول کردم .

چه جالب ! پس خیلی همه چی اتفاقی بوده . بعد قبول کردن یه سری تغییرات اعمال کردی . درسته ؟

-خب آره . اولین کاری که کردم یه بار دیگه رمانو مو به مو خوندم . عکس شخصیت پیدا کردم و  یه مقدمه براش نوشتم . بعد شروع کردم به ترتیب قرار دادن پارتا تو وب . اسم رمانو تغییر دادم چون به نظرم خیلی ربطی بهش نداشت . به وب سر و سامون دادم و آدرسشو عوض کردم.  البته یه سری تغییراتی تو متن رمان انجام دادم . اما مهم ترین تغییری که توش اعمال کردم این بود که مسیر داستانو عوض کنم . به وضوح مشخص یود که نویسنده قصد داشته به زودی یه مثل عشقی بین هارا و رهام و امیر درست کنه و  من و عسل هردو کاملا مخالف این بودیم که امیر و رهام ر, روبه روی هم قرار بدیم . برای همین مسیر داستانو از این موضوع منحرف کردم . یه مدت بعدم برای هر پارت تیتر زدم و اتفاقا رو بره خودم معلوم کردم

به این فکر نیفتادی که شاید این موضوع جالب باشه ؟

نه . چون موضوع تکراری ای بود و مشابه اون رو توی تلگرام خونده بودم و بازخورد منفی مخاطبا رو دیده بودم .

عسل هم باتو می نوشت ؟

نه . من خودم تنهایی می نوشتم البته هرجایی که ذهنم قفل می کرد سعی می کردیم با عسل از اون سد گره ذهنی من بگذریم .

درمورد عسل یکم توضیح میدی ؟

عسل کسی بود که داوطلب شده بود رمان رو ادامه بده ولی خب به دلایلی نتونست و من نویسنده شدم . متاسفانه به دلایلی یه چند وقته ازش خبری ندارم . چون ما فقط از طریق وب باهم در ارتباط بودیم .

گفتی رمان نوشتن با فن فیک نوشتن خیلی فرق داره . چه تفاوتی توی اینا میبینی؟

واضح ترین تفاوتش اینه تو داری درمورد یه آدمای سرشناس مینویسی. اونم آدمایی که طرفدار دارن و طرفداراشون روشون حساسن . فن فیک نوشتن خیلی سخت تر از رمان نوشتنه . توی رمان  خالق شخصیت تویی و اون شخصیت متعلق به توعه . هربلایی بخوای میتونی سرش بیاری ولی تو فن فیک نوشتن اینجوری نیست . باید روی تمام چیزایی که شخصیتت می گه و کارایی که می کنه فکر کنی و درموردش پاسخگو باشی هم چنین وان شات داشتن کار سختیه و تازه برای دشاتن وانشات باید یخیل حواستو جمع کنی و نمیتونی خیلی ام واضح بنویسی.

از کی شروع کردی فن فیک نوشتن ؟

از 9 آذر سال پیش این رمان رو شروع کردم اما چند ماه قبلش چند پارت از فن فیکی که خودم  شروعش کرده بودمو نوشتم که با شروع کردن این رمان دیگه وقت نکردم ادامش بدم .

پس اینجوری که معلومه برای رمان بعدیت ایده داری و باید منتظر رمان بعدیت باشیم.

درسته . اون فن فیک خیلی با برنامه ریزی پیش رفته و یه ایده ناب و کاملا متفاوت و غیر تکراری داره به احتمال خیلی زیاد بعد این رمان اون رو ادامه بدم .

گفتی داستان غیر تکراری . بن بست آرامش داستان تکراری ای داره ؟

این که داستان تکراری ای داره رو قبول ندارم . بذار از شروعش بگم . شروع این رمان هوشمندانه بوده و مسئله دختر 16 ساله عاشقی رو بیان می کنه که دل به یه خواننده بسته و جسورانه ازش خواستگاری می کنه . موضوع تکراری نیست در عین این که واقعا همچین چیزی وجود داره . هارا کاملا نماد یه سری از طرفداراست و همین یکی از ویژگی های خوبشه . قبول دارم اجباری بودنش یکم تکراریه ولی کسی از آینده شخصیتای این رمان خبری نداره !

درسته . از کی ماکانی شدی ؟

از 29 خرداد سال 96 . یعنی حدودا دوسال پیش . دقیقا از بعد پخش هربار این درو . از نظر خودم من آدم موزیک بازی ام . اون سبکی که دوست دارمو خیلی دنبال می کنم . توی همین دنبال کردنا با ماکان بند آشنا شدم و هر بار این درو اولین موزیکی بود که ازشون شنیدم . بعد از اونم که دلگیری پخش شد و مصمم تر شدم و رفته به رفته بیشتر ماکانی شدم .

این که گفتی هیچکس از آینده خبر نداره یکم مرموز بود . پایان رمان تلخه یا نه ؟

دیگه دیگه . درمورد پایان رمان باید بگم نظری ندارم . یعنی نمی تونم بگم قراره تلخ باشه یا خوش ولی این اطمینانو می دم پایان مزخرفی نباشه ! واین که واقعا نمی دونم چند تا پارت بشه بس انقدر سوال نکنید پلیز .

یکی از سوالا این بوده که چرا انقدر قلمت خوبه ؟ جوابت به این سوال چیه ؟

بچه ها لطف دارن . خب من خیلی عاشق ادبیات و  شعر و تکست ام . یه سری کلاساعم شرکت کردم . به نظر این علاقم به کمک استعداد رفته . مهم ترین اصلی که من بهش پایبندم اینه که من حق دارم چرت و پرت بنویسم اما حق مخاطب نیست چرت و پرت بخونه . اینو حتی به دیوار اتاقمم چسبوندم . من پیش خودم شاید خیلی چرت و پرتا بنویسم ولی برای مخاطب سعی می کنم از یاوه گویی  پرهیز کنم .

خانواده ات درمورد وب و رمانت در جریانن ؟

درمورد این که رمان می نویسم آره . میدونن من همیشه درگیر نوشتنم و دستم خالی نبوده . پدر و مادر من آدمای پردغدغه ای ان . اصولا به این چیزا کاری ندارن و درمورد وب درجریان نیستن . همیشه ارصرار داشتن نوشته هامو منتشر کنم اما خب نکردم  . .

خیلیم خوب . چرا از اسم مستعار استفاده می کنی ؟

به خاطر این که لزومی نمی بینم یه سری اسممو بدونن و گرنه مشکلی با اسم خودم ندارم . گرچه اسم هونیا خیلی ام از اسم خودم دور نیست .

چرا اسم هونیا رو انتخاب کردی ؟

چون خیلی از اسم خودمم دور نبود..

علاوه بر موزیک باز بودن رمان بازم هستی ؟

به شدت .

از بین رمانای این وب کدموم میخونی  ؟ اولین رمان ماکانی که خوندی ؟

از بین رمانایی که معرفیشون کردی فقط گره رو می خونم . متاسفانه یادم نمیاد .

می دونم که با نویسنده های گره در ارتباطی . چی درموردشون میتونی بگی .

راستش حرف زدن درموردشون سخته  چون ارتباط ما فقط یه ارتباط ساده نیست . اگه بخوام با ادبیات خودشون  حرف بزنم باید بگم حتی با فاصله دورمون قلبامون به هم گره خوردس . s.n و mhr دوتا رفیق بامرام همه چی تمومن که انقد برام عزیزن که نمی ذارم هیچ چیزی رفاقت بینمونو خراب کنه . در کل خودشون خفن ان و رمانشونم رمان خوبیه .  علاوه بر همه این چیزا اگر بچه ها نبودن قطعا بن بست آرامشم نبود . شاید من و رمانم بودیم ولی بن بست آرامش نه !

عاشقانه نوشتن ربطی به عاشق شدنت داره ؟

به هیچ وجه . من اصلا عاشق نشدم .

گویا یه وب دیگه داری که توش دلنوشته و روز نوشت میذاری . یه سوالی که پرسیدن اینه که  مخاطب پستای غمگین وبت کیه ؟

خب .... متاسفانه من سال گذشته خواهربزرگترمو از دست دادم . معمولا درمورد خواهرمه.

متاسفم .

اشکالی نداره...

رمان تو یکی از پرطرفداراس . راز موفقیتت چیه ؟

همون اصل همیشگیم . پرهیز از یاوه گویی و البته سلیقه مخاطب .  من خودم رمانای زیادی خوندم  . سلیقه افراد هم سن و سال خودمم تا حدودی دستمه . تمام سعیمو می کنم خوب بنویسیم .

حرفت به بچه های تازه کار ؟

رمان منم سریع مخاطب پیدا نکرد . از اول این طوری نبوده پس اگه مخاطباشون کمه نا امید شن و پرقدرت تر ادامه بدن .

تا حالا کنسرت رفتی ؟

متاسفانه نه . حتی یه بار بلیط خریده بودم اما به دلایلی نتونستم برم ! امیدوارم تابستون که یکم سرم خلوت تر شه بتونم برم .

اگه رهامیر رو ببینی میگی درموردشون رمان مینویسی ؟

نمی دونم اگه ببینمشون چی بهشون میگم . ولی خودشون میدونن خیلیا درموردشون رمان می نویسن وحتی توی اینستا خودم دیدم دو سه تا رمانو لایک کردن .

به نظرت رمان ماکانی نوشتن ایرادی نداره ؟

نه . فن فیکای زیادی تو دنیا نوشته میشه . همون جور که بالا ام گفتم خودشون میدونن و لایکم می کنن.

چه مدرسه ای میری و رشتت چیه ؟

من توی پایه دهم تجربی فرزانگان 3 درس می خونم .

گفتی اهل موسیقی ای ، چه موزیکا و سبکی گوش می کنی و طرفدار چه خواننده هایی هستی ؟

اغلب پاپ و به ندرت رپ و گاهی سنتی . خواننده های زیادی گوش میدم . ماکان در درجه اول و در  درجه دوم : پریسا دلفانی- کیمیا-علیرضا طلیسچی-پازل بند-مسیح و آرش- ایهام بند -علی یاسینی -محسن ابراهیم زاده - امو بند- فرزادفرخ- بهنام بانی -حمیدهیراد-سینا درخشنده - سحر -سارن -سراب - باران-فرینچ - رضا بهرام- علی زند وکیلی - محمد علیزاده و راغب  خواننده هایی ان که یادمه موزیکاشونو گوش میکنم . کلا هر موسیقی خوب پاپی رو دوس دارم .

خودتم ساز میزنی ؟

 بله . هم ساز کار می کنم هم آواز. پیانو به صورت حرفه ای و گیتارم  چند وقتی هست شروع کردم . علاقه دارم ویولنم یاد بگیرم .  درمورد آواز با یه گروه کرال دخترونه همکاری میکنم

اسم پریسا دلفانی رو بردی . یکم درموردش توضیح بده .

خب پریسا دلفانی 21 سالشه و بعد از خوندن قطعه ژوتم توی اینستاگرام به لارافابیان ایران مشهور شد . با گروه وکاپلا هم همکاری داره و یکی از خوب ترین بانوهای موسیقی ایرانه . 

چرا تصویر ایشون رو برای شخصیت هارا انتخاب کردی ؟

یکی از انتقادایی که از من شد همین بود . من برای شخصیت هارا و دلنیا دنبال یه شخصیت اینستاگرامی بودم که فقط یه عکس ازش نداشته باشیم . دنبال به قول معروف یه دختر شاخ و پلنگ ام نبودم . شخصیت هارا باید یه شخصیت موسیقایی و ساده ایرانی با چهره شرقی می بود که پریسا دلفانی همه این ویژگی هارو داشت . متاسفانه از خود ایشون اجازه نگرفتم برای قرار دادن عکسشون به عنوان شخصیت هارا . اما بعید میدونم مشکلی وجود داشته باشه . برای دلنیا دنبال یه دختر ساده بودم که شخصیتش برگرده به شهرستان و عکس الان رو انتخاب کردم که متاسفانه مشکلش اینه تنها عکسی هست که ازش داریم و اسم صاحب عکس رو نمی دونم .

که اینطور . مخاطبای رمانت کیان ؟

ما هم مخاطب دختر داریم و هم پسر که یکی از موضوعات خوشحال کنندس . از رنج سنی 11 سال تا 27 سال داریم . البته اونایی که من باهاشون صحبت کردم  و همین خیلی باعث افتخار منه .

خوشحال  کننده ترین کامنتی که گرفتی چی بوده ؟

خوشحال کننده ترینش از مخاطبایی بوده که ماکانی نبودن و رمانو میخوندن و بعد خوندن رمان ماکانی شدن . خوشحال شدم که تونستم سهم کوچیکی تو بزرگ کردن خانواده ماکان داشته باشم .

چرا یکم روند پارت گذاری کنده ؟

به خاطر مشغله هایی که من دارم .  بابت این موضوع خیلی شرمنده ام و سعی می کنم سرم که یکم خلوت شد جبران کنم .

چه انتقاداتی از رمانت شده ؟

یکیش همین تصویر شخصیت هارا بود . یکیش دیر پارت گذاشتن . خدارو شکر خیلی مشکل نداشتم در  این مورد مگر اونایی که کلا با ماکان و فن فیک نوشتن مشکل داشتن .

درموردت حسادت وجود داره ؟  شده اذیتت کنن و با نویسنده یا مشکل داری ؟

متاسفانه آره . کسایی که میان فحش میدن کم نیستن . حتی دوسه بار تهدید کردن هکت می کنیم ، چنل تلگرامو ریپ می کنیم ، پیج اینستا رو فلان می کنیم . اینجا عم که برخی دوستان خیلی لطف داشتن به من و رمانم !  من سعی می کنم توجه نکنم .  مشکل اساسی ای ام ندارم ولی بی مشکلم نیستم . اغلب دوستان خیلی ارادت دارن به من ....!!!!!! به نظرم بهتره هرکی سرش تو کار خودش باشه و یکم مهربون باشیم باهم .

درخواست همکاری داشتی ؟ کسی  بوده بخواد شوهر اجاره ای رو ادامه بده ؟

اره . بچه ها لطف داشتن و دوسه باری خواستن باهم بنویسیم . ولی اولا من تو نوشتن تیم ورک خوبی ندارم . درمورد ایده چرا ولی  تو متن پایانی نمی تونم گروهی کار کنم  دوما سرم شلوغه و ترجیح میدم رو یه رمان کار کنم فقط .  بله بوده . دوسه بار بچه ها تو گفتینو بهم گفتن ما قبلا میخواستیم اینو ادامه بدیم .

فیک درموردت وجود داره ؟

دوسه بار بچه ها به گوشم رسوندن درموردم چیزایی گفتن ولی خب من اهمیت نمی دم .  

مزخرف ترین شایعه ای که شنیدی در مورد خودت ؟

این که من نویسنده رمان بن بست ارامش و گره و یه رمان دیگه که اسمشو خوب یادم نیست عاشقانه ها نمی دونم چی بودم که دوباره میگم بابا جان من فقط بن بست آرامشو می نویسم .

تا حالا شده کامنت فیک یا ادیت فیک بزنی ؟

کاملا صادقانه باید بگم این مورد درمورد من چرنده . من اگه وقت داشته باشم پارت می نویسم از طرفی ام انقدر بچه ها مهربونن و لطف دارن به من که نیازی به این کارا نباشه !

دوسه باری به خاطر تعداد کامنتا گله داشتی درسته ؟

مال قبلا بود این موضوع . این که بچه ها مشکلشون با کامنت چیه رو نمی دونم . چون همیشه وقتی من گفتینوم رو باز می کنم با خیل عظیمی از پیاما مواجهه ام . یه سری ام با این که بارها توضیح دادم نمی دونن چه جوری کامنت بذارن . نمونش خودت که خیلی وقت پیش رمانو مخونید و کامنت نذاشته بودی .... . اما الان راضی ام . مهم هست برام اما نه خیلی . چون تو گفتینو نظراتشونو بهم میگن و ادیتاشونو برام میفرستن و باهم در ارتباطیم .

شده جایی نا امید شی ؟

اوایل اره . وقتی رمان تازه پا گرفته بود خیلی حمایت ازش کم بود ولی خداروشکر بعدا خوب شد.

از رمانت کپی شده ؟

بله یه چنل تلگرام این کارو کرده بود و دوسه نفر یه وبو بهم معرفی کردن و گفتن که مث منه . درمورد وب خیلی مسئله جدی نبود ولی درمورد تلگرام چرا . که با زدن چنل تلگراممون مشکل حل شد .

درمورد چنل تلگرام و پیج اینستا توضیح بده .

ادمین هیچکدوم من نیستم و من فقط تو وب پارت میذارم . ادمین تلگراممون هیام جان هستن و ادمین اینستا صحرا جان .  هردو فعالن مخصوصا پیج تلگراممون . خداروشکر 41 نفر تو  چنل تلگرام هستن و 131نفر پیچ اینستامونو دنبال می کنن بدون این که بک بدیم .

دوست نداشتی رمانت جزو پرطرفدارای تلگرامی باشه ؟

توی تلگرام رمان زیاده . یه سریاشون خیلی وقیحانه و آزادانه می نویسن . رمان چرت زیاده . نه اینکه رمان خوب نداشته باشیم نه . مثلا من خودم رمان کاغذ شیشه ای ریرا راد رو دنبال می کنم که البته فقط عکس شخصیتا مال امیر و رهامه و نمی شه گفت فن فیکه . از طرفی ام جو تلگرام خیلی خصمانه اس و من جو دوستانه اینجا رو با این که البته گاهی بعضی دوستان اذیت می کنن رو بیشتر دوست دارم . درضمن توی تلگرام ممبر فیک زیاده و توی اینستاعم با بک دادن میشه فالوور زیاد داشت . من مخاطبای واقعی اینجارو ترجیح میدم !

رهام لاوری ای یا امیر لاور ؟

خیلی کلیشه ایه ولی میگم . مث اینه که بگن چشم چپتو بیشتر دوس داری یا راستو ؟ ماکان یعنی امیر و رهام باهم و من به شخصه به یه اندازه دوسشون دارم .  یکی از مسئله  هایی که آزارم میده تفاوت بین امیر و رهام و اختلاف رهام لاورا و امیر لاوراس که اصلا درست نیست .

یه سری سوال پرسیدن و گفتن گفتی عاشق امیری . تو عاشق امیری ؟

به هیچ وجه . چون به نظرم اصلا منطقی نمیاد . من نه عاشق رهامم نه امیر . فقط طرفدارشونم. دوسه بار ازم پرسیدن امیر لاوری یا رهام لاور و اصرار کردن که جواب بدم حتما کدوم که من به خاطر ارتباط بیشتری که اونموقع   تونستم با امیر برقرار کنم  گفتم امیر لاور . شاید به خاطر همون این سوتفاهم ایجاد شده . این جوابم فقط به خاطر این بود که شخصیت پیچیده رهامو اون موقع کمتر از امیر فهمیدم و گرنه الان هردوشون به یه اندازه دوست دارم و به شدت طرفدار هردوشونم .

یکی از خوبیای رمانت اینه که توش علاوه بر رمان چیزای دیگه یا مث شعر و تکست و لیریک و داشن موسیقی پیدا میشه . یکم توضیح میدی ؟

این بر می گرده به سلیقه مخاطب و زیباسازی . به نظرم اینا حس بهتری به مخاطب می ده و علاوه بر بهت کردن رمان احساسات رو هم درگیر می کنه ودرک رو بالا می بره .

کدوم پارتارو بیشتر دوست داشتی خودت ؟

پارتای 40 تا 43  که اعتراف امیر و رسیدنشون به همه !

تو فکر نوشتن کتاب هستی ؟

به شدت ! من کتابمو جمع کردم و یکی از بستگانمم که  چاپخونه داره چاپش رو به عهده گرفته . مشکل اینه خیلی سخت به نویسنده های زیر سن قانونی مجوز میدن !

درمورد نظرسنجی حرفی نداری ؟

بابت حمایت بچه ها خیلی ازشون ممنونم . بین من و بچه های گره و رمانامون فرقی نیست . هیچ تفاوتی برای من نداشت  و من حتی خودم به رمان گره رای دادم چون مصاحبه با اونا برام جذاب تر از مصاحبه با خودمه ! شاید هر رمان دیگه ای بود برام مهم بود ولی درمورد رمان گره  ای که نویسنده هاش رفیقام ان اهمیتی نداشت .
حرفت به طرفدارای رمانت ؟

به شدت عاشقتونم و دوستون دارم . این چند وقت مث یه خانواده کنارم بودین و حمایت کردین . بابت همه چیز ممنونتونم و به خاطر کم و کاستی هام شرمندتون . امیدوارم دوستی و حس خوب بینمون همیشه پایدار باشه . سپاس بی کرانه عشق ترین مخاطبا

یه آرزو برای بقیه ؟

آرزو می کنم همه زندگی شاد و پر آرامشی داشته بشن و موفق بشن .

مرسی از این که وقت گذاشتی و بامن مصاحبه کردی .

خواهش . مرسی از تو و همه کسایی که وقت گذاشتن این مصاحبه رو خوندن .

 

لینکای مربوط به هونیا جان :

وبلاگ بن بست آرامش:

http://roman-bonbaste-aramesh.blogfa.com/

لینک کانال تلگرام رمان بن بست آرامش :

@roman_bonbaste_aramesh

لینک پیج اینستاگرام رمان بن بست آرامش :

https://www.instagram.com/roman_._macani

فن وب ماکان بندشون

http://fanveb-macanband.blogfa.com/

فن پیج آپارات هونیا

 https://www.aparat.com/Dongii

ارتباط با هونیا از طریق گفتینو

goftino.com/c/PpMyMp

ارتباط با ادمین تلگرامشون (هیام)

Imperrmissible@

جودکی...
ما را در سایت جودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman-macan-band بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 23 خرداد 1398 ساعت: 19:38